loading...
دانشجویان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جیرفت
jojo بازدید : 49 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (1)

 

شخصی در یک تست هوش دردانشگاه که جایزه یک میلیون دلاری براش تعیین شده شرکت کرده .سوالات این مسابقه به شرح زیر میباشد

1-جنگ 100 ساله چند سال طول کشید؟


الف-116 سال ب-99 سال ج-100 سال د- 150 سال
آن شخص از این سوال بدون دادن جواب عبور کرد .

$$$$

$$

2-کلاه پانامایی در کدام کشور ساخته میشود؟

               
الف-برزیل ب-شیلی ج-پاناما د-اکوادور
آن ازدانش اموزان دانشگاه برای جواب دادن کمک خواست

$

$

$

$

 

1- جنگ 100 ساله( 1453-1337 میلادی) به مدت 116 سال به درازا کشید .                                                 
2- کلاه پانامایی در کشور اکوادور ساخته میشود.

نتیجه اخلاقی : هرگز به ذکاوت خود مغرور نشوید و به دیگران نخندید .

jojo بازدید : 69 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (0)

 

داستان،داستان طنز،داستان جالب و خنده دار ایرانی ها در اون دنیا: میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد!


آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن .

خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فرزندان من هستند وبهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نسیت! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سرواقعی یعنی چی!!!

داستان طنز ایرانی ها

جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان... دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟

جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟

شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه... این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!!

جبرئیل جان، من برم .... اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن!!

jojo بازدید : 61 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (2)

 

زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند. یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.


دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.

فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود:

«متشکرم! از طرف مادر زنت»

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب و جان زن را نجات داد. داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود:

«متشکرم! از طرف مادر زنت»

نوبت به داماد آخرى رسید.

زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.

اما داماد از جایش تکان نخورد.

او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.

همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.

فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و ی کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود:

"متشکرم از طرف پدر زنت"

jojo بازدید : 61 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (0)

 

این داستان مربوط به مردی کلاه فروش میشه که میره تو جنگل و زیر سایه درختی برای استراحت که میمون ها کلاه او را می دزدند و ترفند این کلاه فروش برای پس گرفتن کلاهش که در ادامه داستان می خوانیم :

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.


فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند.

لذا این کار را کرد. میمون ها هم کلاه ها را به طرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد. سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدربزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. او شروع به خاراندن سرش کرد.

میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت: فکر می کنی فقط تو پدربزرگ داری؟!

منبع : مجله آنلاین روز شادی

محمودی بازدید : 109 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (3)

دکتری به خواستگاری دختری رفت ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که

مامانت به عروسی نیاید!! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با

شرمساری چنیت گفت:در سن یک سالگی پدرم از دنیا رفت و مادرم برای اینکه خرج زندگی

مان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس می شست،حالا دختری که خیلی دوستش

دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است،نه فقط این بلکه گذشته

مادرم مرا پیش دیگران خجالت زده کرده است؛به نظرتان چکار کنم؟استاد به او گفت:از تو

خواسته ای دارم به منزل برو و دستان مادرت را با آب بشور و فردا دوباره نزد من بیا تا بگویم

چکار کنی

 

goli بازدید : 49 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (4)

 

سپید بود ، سپید بود زجا پا شدند سربازان

چه با وقار مهیا شدند سربازان

خشابهای تهی پر شدن پی در پی

سپس روانه صحرا شدند سربازان

سه جفت دشمن میهن سه جفت اعدامی

گروه آتش آنها شدند سربازان

هدف گروه مقابل چو گفت فرمانده

حامد نظارات بازدید : 58 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (1)

زدند دستی بر این عالم که شاید عالمی گردد

که این دم آخربه حال قبل برگردد

تمام رمز دنیا را درون عشق افکندند

که شایداوج یک ظلمت چراغ روشنی گردد

زدندمهر سکوتی بر دهان زخهای دهر

که شاید عاشق دیروز به حال آدمی گردد

نهفتند حس دنیا را درون جعبه ی اسرار

که روزی میرسد اما تمامش فاش میگردد

به دار آویختند حلاج شکستند بغض یک فرهاد

که شاید فهم یک دنیابه شهر عشق برگردد

تمام عشق رسوایی است همه فهمش نفهمیدن

که شاید این جنون عشق به راه راست برگردد

 

 

سروده ی خانم مریم حاجی زاده متولد شیراز

رشته ی مهندسی کشاورزی

 



محمودی بازدید : 88 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (2)

روز دانشجو گرامی باد

به نام خداوند جان و خرد

 

روز دانشجو در ایران به 16ماه اذر اطلاق میشود این روز به یاد سه دانشجو(دو هوادار حزب توده ایران و یک هوادار جبهه ملی ایران)که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون نایب رئیس وقت ایالات متحده امریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا در تاریخ 16اذر 1332دردانشگاه تهران کشته شدهاند گرامی داشته میشود وهر  ساله  به مناسبت این روز در دانشگاهای ایران جشن مختصری بر گزار یشود.

احمدی بازدید : 86 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (2)
 وقتی شاعر سرخوشانه در خَلَنگ‌زار به پیاده‌روی پاییزی می‌رود! *

وقتی شاعر سرخوشانه در خَلَنگ‌زار به پیاده‌روی پاییزی می‌رود! *

تازه‌های کتاب  - نگاهی به کتاب فقط محض جر و بحث، سروده‌ی راجر مگاف، ترجمه‌ی یگانه وصالی و وحید روزبهانی.

 روزبه رحیمی:


هر روز
به مرگ
بیماری، گرسنگی،
خشونت، تروریسم، جنگ،
و آخرالزمان فکر می‌کنم
تا به چیزهای دیگر فکر نکنم. (ص۱۱)

انتشار اولین کتاب از اشعار «راجر مک‌گاف» با ترجمه‌ی یگانه وصالی و وحید روزبهانی اتفاق خوشایندی است. خوشایند از آن روی که مک‌گاف شاعر خوبی است و هنوز هم زنده است! پیش از این تنها چند شعر از این شاعر مشهور انگلیسی ترجمه شده بود که عمدتاً در فضای مجازی منتشر شده است. همچنین در کتاب «تو مشغول مردنت بودی» با ترجمه‌ی روان محمدرضا فرزاد چند شعر از این شاعر می‌خوانیم. پس می‌توان نتیجه گرفت که مک‌گاف برای خواننده‌ی فارسی زبان شاعر نام‌آشنایی نیست. برای به‌دست آوردن اطلاعاتی از زندگی و آثار این شاعر انگلیسی جست‌وجویی کردم در سایت‌ها و وبلاگ‌های فارسی و تنها نتیجه‌ای که حاصل شد این بود که مک‌گاف در ۹ نوامبر ۱۹۳۷ در لیورپول انگلستان متولد شد، شاعری مردمی و بسیار محبوب است و اشعاری دارد سرشار از پیچیدگی‌های زبانی!

محمودی بازدید : 80 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (3)

 اهل دانشگاهم ، روزگارم خوش نیست

 

ژتونی دارم ، خرده عقلی ، سر سوزن شوقی

 

اهل دانشگاهم ، پیشه ام گپ زدن است

 

گاه گاهی می نویسم تكلیف

 

می سپارم به شما

 

تا به یك نمره ناقابل بیست

 

كه در آن زندانی ست ، دلتان زنده شود

 

چه خیالی چه خیالی می دانم

 

گپ زدن بیهوده است

 

خوب می دانم دانشم بیهوده است

 

استاد از من پرسید

 

چقدر نمره زمن می خواهی

 

من از او پرسیدم ، دل خوش سیری چند

 

اهل دانشگاهم ، قبله ام آموزش

 

جانمازم جزوه ، مشق از پنجره ها می گیرم

 

همه ذرات وجودم متبلور شده است

 

درسهایم را وقتی می خوانم

 

كه خروس می كشد خمیازه

 

مرغ و ماهی خواب است

 

خوب یادم هست ، مدرسه باغ آزادی بود

 

درس بی كرنش می خواندیم ، نمره بی خواهش می آوردیم

 

تا معلم پارازیت می انداخت ، همه غش می كردیم

 

كلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت

 

درس خواندن آنروز ، مثل یك بازی بود

 

كم كمك دور شدم از آنجا

 

بار خود را بستم ، عاقبت رفتم در دانشگاه

 

به محیط خشن آموزش و به دانشكده ادبیات سرایت كردم

 

رفتم از پله كامپیوتر بالا ، چیزها دیدم در دانشگاه

 

من گدایی دیدم در آخر ترم

 

در به در می گشت

 

یك نمره قبولی می خواست

 

من كسی را دیدم ، از دیدن یك نمره ده

 

دم دانشگاه پشتك می زد

 

 

 

شهدادی بازدید : 90 سه شنبه 12 آذر 1392 نظرات (1)

به نام او

کم بخور همیشه بخور

Eat little and eat long

باد اورده را باد می برد

Easy come easy go

هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

Do as you would by done be

تفرقه بیانداز و حکومت کن

Divide and rule

دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد

Delays are not denials

 تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها

Common proverb seldom lies

گل پشت و رو ندارد

Circle has no angle

بار کج به مقصد نمی رسد

Cheating play never thrives

دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است

Better late than never

دندانی که درد میکند باید کشید

Better cut the shoe than pinch the food 

احمدی بازدید : 115 یکشنبه 10 آذر 1392 نظرات (2)

آیا حاضرید مدتی احساس ناراحتی کنید؟

آیا حاضرید مدتی احساس ناراحتی کنید؟

تازه‌های کتاب - نگاهی به کتاب «هم‌وابستگی جدید» نوشته‌ی ملودی بیتی.

روزبه رحیمی: کتاب «هم‌وابستگی جدید» حاصل تأملات، سادگی و صراحت ملودی بیتی است. او در این کتاب ما را راهنمایی می‌کند تا یاد بگیریم همان کسی باشیم که هستیم، یعنی خود اصیل‌مان. همچنین ابزار لازم را در اختیار ما می‌گذارد تا با کنار گذاشتن عادت‌های ناسالم، زندگی خود را دوباره بسازیم. ملودی بیتی در این کتاب شرح می‌دهد که چگونه رفتارهای هم‌وابسته تغییر کرده است. او تمرین‌ها و آزمون‌های خاصی را در واکنش به رفتارهای ناشی از هم‌وابستگی ارائه می‌دهد که به ما این توانایی را می‌بخشد تا میزان رفتارهای هم‌وابسته‌ی خود را بسنجیم. راهنمایی‌های گام به گامش سبب می‌شود تا از چنگال هم‌وابستگی رهایی یابیم و از منطقه‌ی هم‌وابسته بیرون بیاییم. به ما کمک می‌کند تا بازگردیم و زندگی خود را از نو آغاز کنیم. ملودی بیتی یکی از شخصیت‌های تأثرگذار جنبش بهبود، استاد شناخت هم‌وابستگی و نویسنده‌ی بیش از پانزده کتاب خودیاری است. (از متن کتاب)
ملودی بیتی پیش از این چهار کتاب: پایانی بر هم‌وابستگی (۱۹۸۶)، فراتر از هم‌وابستگی (۱۹۸۸)، زبان رها کردن (۱۹۹۰) و راهنمای افراد هم‌وابسته برای دوازده گام (۱۹۹۰) را به موضوع هم‌وابستگی اختصاص داده است. اما آن‌ها را کافی نمی‌داند و هم‌وابستگی جدید را می‌نویسد تا تردیدهایی را روشن کند، اطلاعات جدیدی را مطرح کند، چگونگی تغییر شکل هم‌وابستگی و گزینه‌های جدید حمایت کردن را در میان بگذارد. اصطلاح هم‌وابستگی زمانی که ملودی بیتی اولین کتاب خود را نوشت برای بیشتر مردم ناآشنا بود. اما پس از انتشار، آن کتاب در فهرست پرفروش‌ها قرار گرفت. اکنون این کتاب در مدارس و دانشکده‌های بسیاری تدریس می‌شود. این راهنما را همه‌ی کسانی که در سراسر جهان، در پی آن هستند تا درمانی برای دردِ نادیده گرفتن خود بیابند می‌خوانند و در مراکز درمانی و گروه‌های بهبودی خوانده می‌شود.
این کتاب از پنج بخش و هر بخش از چندین آموزه تشکیل شده است. این بخش‌ها عبارتند از: ۱. عبور از مرزها و بازگشت ۲. رهایی از دام کنترل و دریافت لطف ۳. ارتباط آگاهانه با خود ۴. بگیر و رها کن: فقط یک احساس ۵. راهنمای مشکل‌یابی.
این کتاب برای مبتدیان و نیز کسانی نوشته شده است که در مسیر مراقبت از خود پیشرفته‌تر هستند. همچنین راهنمایی‌های کاربردی ارائه شده در این کتاب برای کسانی مفید است که در حال بهبود از وابستگی شیمیایی هستند و از لحاظ هم‌وابستگی به پایین‌ترین حد رسیده‌اند. همچنین این کتاب برای کسانی نوشته شده است که مایل هستند مطالب بیشتری درباره‌ی تعیین حد و مرز یا رویارویی با احساس‌ها بیاموزند، اما نمی‌خواهند یا نیازی نمی‌بینند که در جلسات معالجه، روان‌درمانی یا گروه‌های بهبود شرکت کنند. برای بهره‌گیری از این کتاب، لازم نیست به خود برچسب هم‌وابسته بزنید و در پی یک تحول بزرگ باشید، بلکه می‌توانید درباره‌ی رفتارهای خاصی بیاموزید که به شما کمک می‌کنند تا بهتر مراقب خود باشید. «در این کتاب فهرستی دراز از امر و نهی نخواهید دید. وظیفه‌ی من این نیست که به شما بگویم چه بکنید. دوست داشتن خود، به معنای اعتماد داشتن به خودمان است؛ نه دنبال کردن قوانین شخص دیگر. اگر چه این کتاب در گروه عناوین خودیاری طبقه‌بندی شده، کلید چگونگی انجام کار در خود شما نهفته است.» (ص ۲۰)
ساختار این کتاب شبیه راهنمای مراکز بزرگ خرید است. آن نقطه‌ای را که طبق راهنمایی‌های کتاب نشان می‌دهد «شما آن‌جا هستید» پیدا کنید و سپس خواهید دید چگونه می‌توانید به مقصد مورد نظرتان برسید. اما هم‌وابستگی چیست؟ پاسخ این سوال را می‌توانیم در بخش اول بیابیم. برخی از مردم در رابطه با موضوع هم‌وابستگی سردرگم هستند. شاید آن‌ها هم‌وابستگی را مشابه شیفتگی مهلک بدانند یا شاید هم‌وابستگی را با روان‌پریشی، شخصیت مرزی یا اختلال وسواسی ـ جبری یکی بدانند. بیتی در کتاب «پایانی بر هم‌وابستگی» شخص هم‌وابسته را چنین تعریف می‌کند: «کسی که اجازه می‌دهد، رفتار شخص دیگر بر او تأثیر بگذارد و وسواس فکری او، کنترل کردن رفتار آن شخص است.» اما هم‌وابستگی به این محدود نمی‌شود. هم‌وابستگی، زیاده‌روی در رفتارهای طبیعی است. گاهی پیش می‌آید که بیش از حد کار می‌کنیم، بیش از حد مراقبت می‌کنیم، بیش از حد بی‌حس یا بیش از حد درگیر می‌شویم. آنگاه فراموش می‌کنیم در کجا مسئولیت‌های مشخص دیگر آغاز می‌شود و مسئولیت‌های ما پایان می‌یابد. گاهی هم به اندازه‌ای مشغول می‌شویم و کار داریم که خود را نادیده می‌گیریم. آدم‌های هم‌وابسته شاید احساس‌ها را خفه کنند، متکی به دیگران و نیازمند باشند، اما امتیاز آن‌ها این است که پس از بررسی و حل این مشکلات می‌توانند انسان‌هایی برجسته شوند. آدم‌های هم‌وابسته همچنان به حرکت ادامه می‌دهند، در حالی که اطرافیان‌شان با وجود زندگی راحت‌تری که داشته‌اند، درجا می‌زنند. این گروه می‌خواهند کمک کنند و وقتی یاد بگیرند به خودشان هم کمک کنند، معمولاً آدم‌هایی مفید می‌شوند. بسیاری از آن‌ها رهبرانی می‌شوند که جهان ما را تغییر می‌دهند. بخش دوم به نام رهایی از دام کنترل و دریافت لطف راه‌هایی جایگزین را برای رفتارهای هم‌وابسته نشان می‌دهد. بخش سوم به شما کمک می‌کند تاریخچه‌ای کوتاه از وضعیت عاطفی‌تان بنویسید و در بردارنده‌ی چند آزمون است. این بخش نه تنها هم‌وابستگی را به رفتارها تجزیه کرده و علت مشکل را مشخص می‌نماید، بلکه به ما کمک می‌کند تا نگاه دقیقی به عواطف نهفته در زیر کارهایمان بیندازیم. بخش چهارم به حفظ سلامت عاطفی می‌پردازد. بخش پنجم راهنمای مشکل‌یابی است و پیشنهادهایی برای رویارویی با شرایط آزاردهنده‌ی خاصی که رخ می‌دهد، مطرح می‌کند. در پایان کتاب به راه‌هایی ساده برای تشخیص تقریباً هر نوع کمک ممکن دست خواهید یافت.
هم‌وابستگی به معنای رد شدن از مرزهاست. از کجا بفهمیم که آنچه می‌کنیم هم‌وابستگی نام دارد؟ معمولاً هنگامی از مرز عبور می‌کنیم و به منطقه‌ی هم‌وابسته وارد می‌شویم که برای کاری که انجام می‌دهیم انگیزه‌ای پنهانی داریم؛ افزون بر این، کارمان آزاردهنده است، مفید نیست. این کتاب راهنما به ما کمک خواهد کرد تا به زندگی خود بازگردیم. آنگاه می‌توانیم رفتارهایی را انتخاب کنیم که برای ما مفید هستند. از آن‌جا که رفتارهای هم‌وابسته ما را حفظ کرده‌اند، کنار گذاشتن آن‌ها شاید در آغاز ترسناک به نظر برسد. آیا حاضر هستید مدتی احساس ناراحتی کنید؟ (ص ۲۶)

*

محمودی بازدید : 122 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (6)

هاروارد کلی

پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر خرج تحصیل خود را بدست میاورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد.

او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت،در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند.

با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود،دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان اب خواست.

دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است.برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد.پسرک شیر را سر کشیده و اهسته گفت:هیچ.مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام میدهیم چیزی دریافت نکنیم.

پسرک در مقابل گفت:از صمیم قلب از شما تشکر میکنم.پسرک که هاروارد کلی نام داشت،پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس میکرد،بلکه ایمانش به خداوند و انسان های نیکوکار نیز بیشتر شد.

حامد نظارات بازدید : 164 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (2)

در اعدادو وارقام زندگی میکنم!

در جمع های سادگی هایم!

درپرانتز های بسته امید هایم!

درتفریق های بی شمار باورهایم!

در کسر های ارزو هایم!

در تقسیم های دست های بی قرینه ام!

و باز به ضرب کشیده می شوم در توان های چند رقمی غم هایم!

 

محمودی بازدید : 69 جمعه 08 آذر 1392 نظرات (3)

  

سالها دفتر ما در گرو صهبا بود 

رونق میکده از درس و دعای ما بود 

نیکی پیر مغان بین که چو بد مستان 

هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود 

دفتر دانش ما جمله بشویید به می 

که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود 

 

 

 

 

تعداد صفحات : 15

درباره ما
این وب سایت جهت رفع نیازهای کاربران و دانشجویان دانشگاه جیرفت راه اندازی شده است و هدف ما بر این است که این وب را برای شما دانشجویان عزیز بروز نگه داریم و محیط جذابی را برای شما ایجاد کنیم . ------------------------------- در صورت داشتن هر گونه سوال با مدیریت وب تماس حاصل نمایید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کیفیت وب سایت نگارستان ادب را چگونه ارزیابی میکنید
    دانلود فایل منابع ارشد(رشته زبان و ادبیات فارسی )
                                                        
                                                         

    آمار سایت
  • کل مطالب : 216
  • کل نظرات : 154
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 49
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 58
  • بازدید ماه : 36
  • بازدید سال : 2,061
  • بازدید کلی : 77,012
  • کدهای اختصاصی
    فال حافظ

    parsskin go Up