loading...
دانشجویان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جیرفت
محمودی بازدید : 335 شنبه 29 اسفند 1394 نظرات (0)

 

نـوروز، جشن شکوهمـند ایران باستان، گــویای پیـشینه ی تابناک میهن ما و جلوه ای مهم از فرهنگ غنی قـوم ایران است.

نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن روسـت که یک قــرارداد مصنـوعی اجتماعـی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان اســت و روز شادمانـی زمین، آسمان، آفتاب، جــوشِ شگفتـنـی ها و شـور زدن ها و سـرشـار از هیجان هر آغاز.نوروز گذشت زمان و دگرگونی های دوران را شاهد بوده و پیوسته با آمد و رفت الهام بخش خود پایان فصلی دیگر را به ساکنـان این سرزمین کهنسال اعلام کرده است. نوروز، تجدید خاطــره بـزرگـــی است. خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت. گذشت سال هــای دراز نه تنها از شکوهمندی سنّتهای نوروزی نکاسته بلکه روشنگر این واقعیت بوده که بزرگ داشت نوروز و گرامی داشتن  سنتهای آن با احساس و اندیشه ایرانی، پیوند ناگسستنی یافته است...

نوروزتاریخچه ی کامل نوروز:

 در آثار پیشینیان آمده است که این جشن را نخست جمشید برپا کرد. گویند در این روز جمشید بـه جنگ دیوان رفت و آنان را فرمانبردار خویش ساخت. جمشید در این روز بر تختی نشست کـه دیوان آن را می بردند و با آن به یک روز راه از دماوند به بابـل رسید. مردم در تعجب شدند و آن روز را جشن گرفتند. پس از جمشید شاه سال به سال براهمیت و فراگیری نوروز افزوده شد.

در زمان هخامنشیان و ساسانیان، نوروز بعنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه (نه فقط زرتشتیان) اجرا می شده است. 

 طبیعت پس از گذران ِدوره ای سرد و بی محصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده می شود. انسان نیز باید بعنوان یکی از مخلوقین ِالهی سعی کند همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد.

ماه فروردین را ماهِ فَروَهَرها یا فَروَشی ها می نامند و آن عید اموات است. در این ماه بدلیل رستاخیز (نو شدن ِموقت دنیا) پرده ی میان زندگان و مردگان به کناری رفته و ارواح ِنیک ِدر گذشتگان به ملاقات ِزندگان می شتابند. رسم معروف قاشق زنی، نیز از همین اعتقاد نشأت می گیرد. ارواح ِنیک بصورت افرادی که رویشان پوشیده است به پشت در خانه های زنده ها آمده و زنده ها نیز به آنان به رسم یادبود و برکت هدیه ای می دهند. و نیز تمیز کردن خانه ها و روشن کردن چراغها و شمعها در زمان تحویل سال برای رضایت خاطر و هدایتِ فروهر هاست.

در روز ابتدای فروردین، که بنام ِپاک و برکت دهنده ی اهورامزدا (خدای پاک) مزین شده است، خورشید وارد برج حَمَل شده و جهان از نو آفریده می شود.

ایرانیان کهن برای استقبال از سبزی ِبهاران، 25 روز مانده به فروردین بر 12 ستون ِخشتی یا سنگی سبزه می کاشتند. (12 ستون ، اشاره به اعتقاد کهن ِقرار گرفتن ِجهان بر روی 12 ستون)

ششمین روز فروردین که بنا به نظرات بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زرتشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. (آورده اند که در بامداد ِآن روز به کوه ِبوشنج شخص ِخاموشی که دسته ای از گیاهان خوشبو در دست دارد ساعتی نمایان است، سپس پنهان می شود و تا سال ِدیگر در همین هنگام دیگر نمایان نمی گردد. 

علت مهم دیگری که جهت گسترش نوروز و درآمدن این عید در حیطه‌ی شعایر اسلامی یاد می‌شود، تقارن نوروز است با جانشینی علی‌بن ابیطالب توسط پیغامبر اسلام محمدبن عبدلله (ص) در عید غدیرخم، در سال دهم هجری برابر با بیست و نهم حوت (اسفند) است. همچنین در چنین روزی علی‌بن ابیطالب عاقبت بعد از بیست و پنج سال گوشه‌گیری اجباری به خلافت رسید. به این ترتیب نوروز همچنان پس از اسلام اهمیت خود را حفظ کرد و احادیث و روایات بسیاری در این باب و در بهارالانوار گردآوری شده است.

فلسفه هفت سین:

ایرانیان کهن و مردم بابل عدد "هفت" را مقدس می شمردند، طبقات آسمان و زمین و سیارات هفت بوده است، ستارگان هفتگانه ((زهره، مشتری، عطارد، زحل، مریخ، زمین و خورشید)) و ایام هفته نیز هفت روز است و گرامی میداشتندش.

پارسیان در تمامی روزهای فروردین خانه های خود را چراغانی کرده و چوب های خوشبو می سوزانند و شمع ها را روشن نگاه میدارند و خوانچه ای پهن می کنند که بر آن هفت چیز که نامشان با حرف ِسین شروع شده باشد میگذارند (هفت سین) مانند:

سبزه: نمودار ِگلهای زیبا و زینتی، سرسبزی و خرمی

سرکه: نماد شادی (میوه درخت تاک در ایران، میوه شادی خوانده میشد)

سمنو: از جوانه ی گندم، نمود رویش و برکت

سیب: میوه ای بهشتی و نماد زایش

سیر : نگهبان سفره (در اکثر فرهنگ های آریائی برای سیر نقش محافظت کننده از شر قائل بودند)

سماق: نماد مزه زندگی

سنجد: بوی برگ و شکوفه ی آن محرک ِعشق و دلباختگی است.

سکه: موجب برکت و سرشاری کیسه

کتاب مقدس که در گذشته اوستا و اکنون قرآن است و بودنش بر سر سفره باعث رونق میباشد.

 

آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد ِنور و روشنایی و شفافیت است. معمولا تخم مرغ نیز بر سر سفره ی هفت سین میباشد که نماد ِنطفه و باروری و زایش است. نیز در اساطیر ِایران، جهان، تخم مرغی شکل است، آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش نمودگار زمین است. ماهی ِزنده نیز نماد سرزندگی و شادابی ست. و هزاران فلسفه و رسوم متفاوت که در گوشه و کنار ِایران عزیزمان پراکنده است و در بعضی از کشورهای شرق آسیا مانند چین، هند و پاکستان نیز هر ساله مراسمی شبیه به نوروز انجام می شود.

حاجی فیروز:
حاجی فیروز یا حاجی پیروز منادی سنتی نوروز است که در روزهای نزدیک به نوروز در کوچه‌ها و خیابان‌های ایران ظاهر می‌شود.
حاجی فیروز مردی است با چهره سیاه کرده و لباسی به رنگ قرمز همراه با کلاه دوکی شکل قرمز، دایره و دنبکی به دست می‌گیرد، به خیابان می‌آید و به رقص و شیرین‌کاری و خواندن شعرهای ضربی به رقص می‌پردازد. مردم از هر سنی دور او جمع می‌شوند و همراه با او شادی می‌کنند. گفته می شود که سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است.
سیزده‌به‌در:
سیزده‌به‌در سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن های نوروزی است. در تقویم‌های رسمی ایران این روز روز طبیعت نامگذاری شده‌است و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. اما برای اثبات اینکه ایرانیان قدیم هم این دیدگاه را داشتند هیچ روایت تاریخی و قابل استنادی وجود ندارد .
عقاید مردم
چند نسل پیشین ایرانیان، شاید از آنجایی که در مورد این روز آگاهی کمتری داشتند این روز را بدشگون می دانستند و بسیاری از آنان معتقد بودند که باید برای بیرون کردن بدشگونها از خانه و کاشانه خود کنار جویبارها و سبزه ها بروند و به شادی بپردازند.
این دیدگاه هنوز هم در بین عده ای از مردم ایران وجود دارد . اما امروزه بیشتر مردم، با رفتن به دامان طبیعت در جشن سیزده به در، جشن های نوروزی را به طور رسمی پایان می دهند.
فلسفه سیزده به در
به طور کلی در میان جشن های به جا مانده از دوره ی باستان جشن سیزده به در کمی مبهم است، زیرا مبنا و اساس دیگر جشن ها را ندارد. در کتاب‌های تاریخی اشاره‌ی مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشده‌است اما در منابع کهن اشاره هایی به روز سیزدهم فروردین داریم.
گفته می شود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند. می توان گفت معقول ترین موردی که درباره ی سیزده به در گفته می شود همین است .
اما اگر در کتاب های تاریخی و ادبی گذشته اشاره ای به سیزده به در و هفت سین نمی یابیم آیا این رسم ها را باید پدیده ای جدید دانست و یا این که، رسمی کهن است، و به علت عام و عامیانه بودن در خور توجه نبوده و با معیارهای مورخان زمان ارزش و اعتبار ثبت و ضبط نداشته است؟ سیزده به در رسم و آیینی که بدین گونه در همه شهرها و روستاهای ایران همگانی است و در بین همهً قشرهای اجتماعی عمومیت دارد، نمی تواند عمری در حد دو نسل و سه نسل داشته باشد. علاوه بر این می دانیم کتابهای تاریخی و شعرهای شاعران، رویدادها و جشن های رسمی را که در حضور شاهان و خاصان دستگاه حکومتی بود، بیان و توصیف می کرد. ولی سیزده به در، رسمی خانوادگی و عام و به بیانی دیگر پیش پا افتاده و همه پسند (و نه شاه پسند) بود. از طرف دیگر، نوشتن رویدادهای روزی که رفتارها و گفتارهای خنده دار و غیر جدی، برای خود جایی باز کرده، توجه مورخ و شاعر را به خود جلب نمی کرد و شاید «نحس» بودن هم عاملی برای بیان نکردن بود و ...
تیر روز
در گاهشماری ایرانی، هر روز ماه، نام ویژه ای دارد. به عنوان مثال، روز نخست هر ماه، اورمزد روز و روز سیزدهم هر ماه تیر روز نامیده می شود و متعلق به ایزد تیر است. تیر در زبان اوستایی تیشتَریَه خوانده می شود، و هم نام تیشتر، ایزد باران می باشد . با توجه به اطلاق گرفتن نام ایزد باران، می توان گفت که تیر در نزد ایرانیان باستان نمادی از رحمت الهی بوده است.
تیر در کیش مزدیسنی مقام بلند و داستان شیرین و دلکشی دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه نیز که جشن تیرگان است به نام او می باشد.
منحوس بودن یا نبودن
تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار سعد و فرخنده دانسته اند. برای مثال در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، جدولی برای سعد و نحس بودن روز ها قرار دارد که در آن برای سیزدهم نوروز که تیر روز نام دارد، کلمه ی سعد - به معنی نیک و فرخنده - آمده است.
بعد از اسلام چون سیزده تمام ماه ها را نحس می دانند . به اشتباه سیزدهم عید نوروز نحس شمرده شد.
عدد سیزده نیز چنین سرنوشتی دارد. دوازده را «دوجین» می‌گفتند و چون پس از آن را نمی‌شناختند، روی آن نام «دوجین شیطانی» گذاشتند. از اینجا، عدد سیزده نحس شد، چرا که پس از دوازده برای آنها ناشناخته بود و خبر از ابهام و تاریکی می‌داد. البّته پیش آمدها یا روایت هایی هم به نحسی سیزده کمک کرد؛ مانند روایتی که در شام آخر، نفر سیزدهم به عیسای مسیح خیانت کرد و او را لو داد، وگرنه عدد ۱۳ با عددهای دیگر هیچ تفاوتی ندارد.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
این وب سایت جهت رفع نیازهای کاربران و دانشجویان دانشگاه جیرفت راه اندازی شده است و هدف ما بر این است که این وب را برای شما دانشجویان عزیز بروز نگه داریم و محیط جذابی را برای شما ایجاد کنیم . ------------------------------- در صورت داشتن هر گونه سوال با مدیریت وب تماس حاصل نمایید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کیفیت وب سایت نگارستان ادب را چگونه ارزیابی میکنید
    دانلود فایل منابع ارشد(رشته زبان و ادبیات فارسی )
                                                        
                                                         

    آمار سایت
  • کل مطالب : 216
  • کل نظرات : 154
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 49
  • آی پی امروز : 68
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 84
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 84
  • بازدید سال : 2,109
  • بازدید کلی : 77,060
  • کدهای اختصاصی
    فال حافظ

    parsskin go Up