loading...
دانشجویان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جیرفت
محمودی بازدید : 117 یکشنبه 15 آذر 1394 نظرات (0)

 اهل دانشگاهم ، روزگارم خوش نیست

 

ژتونی دارم ، خرده عقلی ، سر سوزن شوقی

 

اهل دانشگاهم ، پیشه ام گپ زدن است

 

گاه گاهی می نویسم تكلیف

 

می سپارم به شما

 

تا به یك نمره ناقابل بیست

 

كه در آن زندانی ست ، دلتان زنده شود

 

چه خیالی چه خیالی می دانم

 

گپ زدن بیهوده است

 

خوب می دانم دانشم بیهوده است

 

استاد از من پرسید

 

چقدر نمره زمن می خواهی

 

من از او پرسیدم ، دل خوش سیری چند

 

اهل دانشگاهم ، قبله ام آموزش

 

جانمازم جزوه ، مشق از پنجره ها می گیرم

 

همه ذرات وجودم متبلور شده است

 

درسهایم را وقتی می خوانم

 

كه خروس می كشد خمیازه

 

مرغ و ماهی خواب است

 

خوب یادم هست ، مدرسه باغ آزادی بود

 

درس بی كرنش می خواندیم ، نمره بی خواهش می آوردیم

 

تا معلم پارازیت می انداخت ، همه غش می كردیم

 

كلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت

 

درس خواندن آنروز ، مثل یك بازی بود

 

كم كمك دور شدم از آنجا

 

بار خود را بستم ، عاقبت رفتم در دانشگاه

 

به محیط خشن آموزش و به دانشكده ادبیات سرایت كردم

 

رفتم از پله كامپیوتر بالا ، چیزها دیدم در دانشگاه

 

من گدایی دیدم در آخر ترم

 

در به در می گشت

 

یك نمره قبولی می خواست

 

من كسی را دیدم ، از دیدن یك نمره ده

 

دم دانشگاه پشتك می زد

 

من نمی خندم اگر دوست من می افتد

 

من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دوبرابر بكنند

 

و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد

 

من در این دانشگاه

 

در سراشیب كسالت هستم

 

خوب می دانم استاد ، كی كوئیز می گیرد

 

برگه حذف كجاست ، سایت و رایانه آن مال من است

 

تریا، نقلیه و دانشكده از آن من است

 

ما بدانیم اگر سلف نباشد ، همگی می میریم

 

و اگر حذف نباشد ، همگی مشروطیم

 

نپرسیم كه در قیمه چرا گوشت نبود

 

كار ما نیست شناسایی مسئول غذا

 

كار ما نیست شناسایی بی نظمی ها

 

كار ما شاید اینست كه در مركز پانچ

 

پی اصلاح خطاها برویم

 

اهل دانشگاهم ، رشته ام علافی‌ست

 

جیب‌هایم خالی ست 
 
پدری دارم ، حسرتش یك شب خواب

 

دوستانی همه از دم ناباب 

اهل دانشگاهم ، قبله‌ام استاد است ، جانمازم نمره

 

خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌كاریست 

من نمی‌دانم كه چرا می‌گویند مرد تاجر خوب است و مهندس بی‌كار

 

وچرا در وسط سفره ما مدرك نیست 

كار ما نیست شناسایی هردمبیلی

 

كار ما نیست جواب غلطی تحمیلی

 

كار ما شاید این است كه مدرك در دست

 

فرم بی‌گاری هر شركت بی‌پیكر را پر بكنیم

 

برچسب ها دانشجو , 16 آذر , طنز , ادبیات ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
این وب سایت جهت رفع نیازهای کاربران و دانشجویان دانشگاه جیرفت راه اندازی شده است و هدف ما بر این است که این وب را برای شما دانشجویان عزیز بروز نگه داریم و محیط جذابی را برای شما ایجاد کنیم . ------------------------------- در صورت داشتن هر گونه سوال با مدیریت وب تماس حاصل نمایید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کیفیت وب سایت نگارستان ادب را چگونه ارزیابی میکنید
    دانلود فایل منابع ارشد(رشته زبان و ادبیات فارسی )
                                                        
                                                         

    آمار سایت
  • کل مطالب : 216
  • کل نظرات : 154
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 49
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 46
  • بازدید ماه : 24
  • بازدید سال : 2,049
  • بازدید کلی : 77,000
  • کدهای اختصاصی
    فال حافظ

    parsskin go Up