دنیای مجازی!!! *** یه روز تو پارک نشسته بودم داشتم تو گوشی فیس بوکمو چک میکردم یه پسر پنج شش ساله اومد گفت عمو یه ادامس میخری گفتم همرام پول کمه ولی میخای بشین کنارم الان دوستم میاد میخرم گفت باشه نشست بعد مدتی گفت :عمو داری چیکار میکنی گفتم تو فضای مجازی میگردم گفت اون دیگه چیه عمو خواستم جوابی بدم که قابل درک یه بچه ی پنج شش ساله باشه گفتم عمو فضای مجازی جایه که نمیتونی چیزی لمس کنی ولی تمام رویاهاتو اونجا میسازی گفت عمو فضای مجازیو دوس دارم منم زیاد میرم گفتم مگه اینترنت داری گفت نه عمو بابام زندانه نمیتونم لمسش کنم ولی دوسش دارم مامانم صبح ساعت 6 میره سره کار شب ساعت 10 میاد که من میخابم نمیتونم ببینمش ولی دوسش دارم وقتی داداشی گریه میکنه نون میریزیم تو اب فک میکنیم سوپه تاحالا سوپ نخوردم ولی دوسش دارم صب خواهرم میره بیرون چون پول نداریم میگن تن فروشی میکنه ولی نمیفهمم وقتی میاد خونه تنش سر جاشه من دوس دارم درس بخونم دکتر بشم ولی نمیتونم مدرسه برم باید کار کنم مگه این دنیای مجازی نیست عمو اشکامو پاک کردم نتونستم چیزی بگم فقط گفتم اره عمو دنیای تو مجازی تر از دنیای منه
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط jigarak در تاریخ 1393/03/27 و 10:44 دقیقه ارسال شده است | |||
ج دل نوشته هایی مردم دارنااااا!!!!!!!!!!!!!
اولش فک کردم طنزه ه ه !!!!!!!!!!!!! ولی ایول داری,خیلی خیلی خوشکل بود بازم بزار |
این نظر توسط زهره شمس الدینی در تاریخ 1393/03/27 و 9:37 دقیقه ارسال شده است | |||
بسیار زیبا بود همیشه از این کار ها انجام بده دوست عزیز |
درباره ما
اطلاعات کاربری
نویسندگان
آرشیو
نظرسنجی
کیفیت وب سایت نگارستان ادب را چگونه ارزیابی میکنید
پیوندهای روزانه
آمار سایت