مرگ یزدگرد
(آسیابی نیمه تاریک. روی زمین جسدی است افتاده؛بر چهره اش چهرکی زرین.بالای سر آن موبد در کار زمزمه است؛اوراد می خواند و بخور می سوزاند.چهره ی وحشت زده ی آسیابان که بی حرکت ایستاده.زن چون شبحی بر می خیزد و دختر جیغ می کشد.)
برای دانلود کتاب به ادامه مطلب مراجعه کنید...