ینگه دنیا/مدار42 نوشتهی جان دوس پاسوس
ف.نوری
ویژگی منحصر به فرد رمان به عنوان گونهای ادبی، ناپایداری آن است. رمان هرگونه تعریف و تحدیدی را نقض میکند و از پذیرش هرگونه زبانی به عنوان زبان مرجّح میگریزد. همین ویژگی است که به قول میخائیل باختین، نظریه پردازی دربارهی رمان را به کاری فوقالعاده دشوار تبدیل میکند و همین ویژگی است که به آن این امکان را میدهد تا همهی زبانهای معمول از خاطرهنویسی، زندگینامهنویسی و نامهنگاری، تا روزنامهنگاری، تاریخنگاری و مستندنویسی را در خود جذب و هضمم کند.*
سه گانهی ینگه دنیا(یو.اس.ای.) شاهکار سترگ جان دوس پاسوس، یکی از آثار شاخص در به کارگیری و ادغام زبانهای مختلف در تاریخ رمان است.
ینگه دنیا شامل سه کتاب مدار 42(1930)، 1919(1932) و پول کلان(1936) است و موضوع آن چنان که از اسمش بر میآید آمریکاست. آمریکا را دوس پاسوس در پیش درآمدی که چند سال پس از چاپ نخست مدار42 بر آن افزود، اینگونه تعریف و توصیف کردهاست: « یو.اس.ای. برشی از یک قارهاست. یو.اس.ای. گروهی از شرکتهای سهامدار[سهامی؟] است، مجموعهی اتحادیههای کارگری، طوماری از قوانین که با چرم صحافی شده است، شبکهی رادیو، زنجیرهی سینماها، ستونی از ارقام سهامها که مأمور شرکت تلگراف روی تخته سیاه مینویسد و پاک میکند، کتابخانهی عمومی بزرگی انباشته از روزنامههای کهنه و کتابهای تاریخ که گوشهی صفحاتشان تا شده و با مداد در حاشیهشان ایراد نوشتهاند... یو.اس.ای. مشتی صاحب منصب حراف است که حسابهای بانکی بی شمار دارند. یو.اس.ای. مردان بسیاری است که در گورستان آرلینگتون دفن شدهاند. یو.اس.ای. حرفی است که در انتهای نشانی نامهها مینویسند. اما یو.اس.ای. بیش از هرچیز گفتار مردم است.»
توجه به دو نکتهی کلیدی برای شناخت ارزشهای ینگه دنیا ضروری است:
نخست: موضوع این اثر، آمریکا، موضوعی غیر معمول و بیش از اندازه بزرگ برای یک رمان است.
و دوم: دوس پاسوس به تمایز بین مستندنگاری و داستاننویسی قائل نیست و علاوه بر آن، رمان را به عنوان شیوهای ادبی برای تاریخنگاری ـو البته به شکلی که تنها از عهدهی رمان بر میآیدـ به کار میگیرد. او در اینباره میگوید: «هدف اساسی من در مقام رماننویس آن بوده است که پیش از هر چیز شخصیتهای قائم به ذات پروش دهم و سپس آنها را در تندآب حوادث زمانه بیفکنم، چنان که ماحصل کار گزارش دقیق و دیرپایی از یک مرحله از تاریخ باشد.»
ینگه دنیا روایتی جذاب و ماندگار از تاریخِ دهههای پایانی قرن نوزدهم و دهههای آغازین قرن بیستم آمریکا، با محوریت جنگ اول جهانی است، و به تناسب موضوع غیر معمولش، ساختار روایی ویژهای دارد که امتیاز عمده و دلیل شهرت آن محسوب میشود. این ساختار شامل چهار خط رواییِ مجزا به سبکهای مختلف، به همراه یک خط تصویری شامل دهها طرح خطیِ مرکبی کوچک اندازه از صحنههای مختلف داستان است.
خط روایی اول، درمدار 42 که موضوع این نوشته است، خود شامل پنج خط مستقل است که هر کدام به شرح حال یک نفر از پنج شخصیت محوری خیالی داستان ـ همگی از خانوادههای ضعیف و متوسط ـ از اوان کودکی تا بزرگسالی آنها اختصاص دارد. این پنج خط در جاهای مختلف، از نخستین صفحات تا اواخر کتاب آغاز میشوند و نوعاَ در یک سوم پایانی در نقاطی نه چندان مورد تأکید با یکدیگر تلاقی میکنند. اسامی فصلهای کتاب، اسامی شخصیتهای محوری آن است که به ترتیب حضور در داستان عبارتند از: مک، کارگر چاپخانهای کارگرزاده و خود آموخته با تمایلات سیاسی ـ صنفی کارگری و گرایشات آنارشیستی که رویای انقلاب سوسیالیستی در آمریکا را در سر میپروراند؛ جینی، تایپیست و تندنویسی که از نوجوانی روی پای خود ایستاده است؛ واردمورهاوس، تبلیغاتچیای که تلاش می کند تا از طریق تبلیغات، تضاد بین کار و سرمایه را برطرف کند؛ النور استادارد، زنی سرد مزاج که طراح معماری داخلی است؛ و چارلی اندرسون که کارگری آچار به دست و دم غنیمتی است. شیوه روایت خط اول، نقل قول غیرمستقیم آزاد است.
خط دوم که خود از ابتکارات جالب دوس پاسوس است، خط خبری است. این خط شامل 19 بخش و حاوی انواع و اقسام آگهیهای تجاری، سرتیتر خبرهای روز، سخنرانیها، ترانههای عامیانه و دیگر مطالبی است که هر کدام گاه در چند قسمت و به صورت پراکنده در یک بخش آمدهاند. عملکرد اصلی این خط ، کمک به مستند نمودن داستان است.
اسم خط سوم دوربین عکاسی است. دوس پاسوس میگوید به دلیل نقش تعیین کنندهی سیاست در تلاطمات وسیع اجتماعی قادر نبوده آن را در کارش نادیده بگیرد، و در عین حال به این نکته واقف بوده که بازی با سیاست در رمان کاری خطرناک است که میتواند اثرش را به کاری تبلیغاتی تبدیل کند. او چارهی کار را در این دیده که همچون هنری فیلدینگ و گوستاو فلوبر از موضوع کارش فاصله بگیرد. دوس پاسوس به همین منظور دوربین عکاسی را ابداع کرده و شور و احساسش را برای دور نگه داشتن از داستان در آن ریخته است. راوی دوربین عکاسی اول شخص مفرد است. سبک این خط جریان سیال ذهن است و تاثیر جویس و به خصوص چهرهی مرد هنرمند در جوانی بر آن آشکار است. دوربین عکاسی همچون شاهکار جویس در کودکیِ راوی (که خودِ دوس پاسوس است) شروع میشود و لحن آن، همچون چهرهی مرد هنرمند در جوانی، متناسب با سن راوی تغییر میکند:« وقتی که در خیابان راه میروی باید خیلی به دقت روی سنگفرش پا بگذاری تا تیغههای براق و مشتاق علف را له نکنی آسانتر است که دست مادرت را بچسبی چون آن وقت میتوانی پایت را از روی زمین بلند کنی ...». دوربینهای عکاسی عمدتاَ بدون نشانه گذاری نوشته شدهاند و جمعاَ 27 بخش اند.
و بالاخره آخرین خط روایی، خط تاریخی است که در بردارندهی زندگی نامهی فشردهی شخصیتهای واقعی مشهور(و از نظر دوس پاسوس مثبتِ) آمریکایی، شامل سیاسیون و مخترعان و دانشمندان ... است و نقشی تعیین کننده در تاریخی شدن داستان به عهده دارد.
ساختار ویژهی ینگه دنیا یکی از نمونههای درخشان تناسب فرم و موضوع در رمان نویسی است. این ساختار کلاژ گونه که بعدها ای. ال. دکتروف آن را درخلق شاهکارش رگتایم به کار گرفت، در روزگار خود ابداعی چنان خلاقانه و جسورانه بوده که ژان پل سارتر در بارهی پدید آورندهاش گفته است: « من نویسندهای را نمیشناسم که هنرش فخیمتر و پوشیدهتر از هنر دوس پاسوس باشد. هیچ رمانی را سراغ ندارم که ارزندهتر و ملموستر و به ما نزدیکتر باشد. دلیلش آن است که دوس پاسوس مواد و مصالح خود را از جهان ما گرفته است. در عین حال، جهانی بیگانهتر و دورتر از جهان او نمیتوان یافت. جهان دوس پاسوس، مانند جهان فاکنر و کافکا و استاندال، ناممکن است چون متناقض است، اما زیباییاش در همین جاست، چون زیبایی همانا تناقضی است پوشیده... دوس پاسوس فقط یک چیز اختراع کرده است و بس، و آن هنر تازهای در قصه گویی است. اما همین کافی است... من دوس پاسوس را بزرگترین نویسنده عصر حاضر میدانم.»**
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* نگاه کنید به فصل حماسه و رمان در تخیل مکالمهای اثر میخائیل باختین و فصل اول فرا داستان اثر پاتریشیا وو.
منبع:adabiatema.com