قسم:شاهد دروغ!
خنده دار:فقیر ولخرج
بی گناه:آن که به دست سلمانی ناشی گرفتار شود
خیاط:آن که جامه ای به اندازه نمی دوزد
گیرنده جان: دوست نفهم
کودن:آن که شعری می خواند و می نویسد اما معنی آن را نمی داند
نسیه:آن که پس نمی دهد
خواب:سرگرمی بی نوایان
دعای خیر:نیکی ارزان
دوست:آن که گمان نیک بر او داریم
چشم: دروازه دل
جلد ساز:خیاط کتاب
شبنم:اشک شب
دارنده طمع خام:آن که از افیون یاری می خواهد
نزول بلا:آمدن ناسازگاران
حیوان: آن که بی هنگام وارد می شود
امید:سرمایه فقرا
طبیب:پیک اجل
بیمار:دفتر مشق طبیب
دانشمند:خورجین مسایل
فرزند: تسلی دل و آزار جان
متفکر:تنها!
بی مزه:تعارف زیادی!
هیچ:جواب کار بد
زمستان:آب بینی
زحمت:قرض همسایه
سوگند: خورش دروغگویان
مقام:بیزاری از آشنایان قدیم
مرد خوب: آن که کارت به او نیفتد